إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ: «خداوند حال هیچ قومى را تغییر نمىدهد، مگر اینکه آنان حال خود را تغییر دهند.» جیم ران میگوید: «زندگی شما تصادفی بهتر نمیشود، بلکه با تغییر، بهتر میشود.» تغییر میتواند از طریق ورودیهای مختلف وارد زندگی ما شود. ممکن است از طریق شانس، انتخاب یا حتی بحران به وجود بیاید. اما اغلب اوقات، همیشه با انتخاب تغییرِ خواسته شده است که رشد و توسعه فردی، مسیر خود را بهسمت موفقیت باز میکند. به گفته هنری برگسون: «وجود داشتن یعنی تغییر، تغییر یعنی بالغ شدن، بالغ شدن یعنی ادامه دادن بیپایان خود.» اگر میخواهید یک زندگی پر رونق داشته باشید، باید تغییر را بپذیرید. جرج برنارد شاو میگوید:
«پیشرفت بدون تغییر غیرممکن است و کسانی که نمیتوانند طرز فکر خود را تغییر دهند، نمیتوانند چیزی را تغییر دهند.»
هر کس برای خود دایره امنی دارد که به آن عادت نموده و تغییر آن برایش بسیار سخت است. تا وقتی از این دایره خارج نشویم هیچ اتفاق مثبتی برای ما نخواهد افتاد. همه ما بهصورت ناخودآگاه این منطقه راحت و امن را دوست داریم و ضمیر ناخودآگاه ما آن را میپسندد، زیرا به آن عادت کردهایم و برای ما شناخته شده است، و وقتی از این دایره امن فراتر میرویم، به این معنی است که به جایی ناشناخته قدم میگذاریم و ترسناک است. روی تی بنت میگوید: «از دایره امن خود خارج شوید. دایره امن شما، جایی است که رویاهای تحققنیافته شما در آن دفن شدهاند و دشمنان موفقیتند. رهبری زمانی شروع میشود که از دایره امن خود خارج شوید.» بنابراین هیچ اتفاق مثبتی در بیرون از ما رقم نخواهد خورد، مگر یک بار در درون ما آن تغییر اتفاق افتاده باشد. جهت تغییرات مثبت همیشه از درون به بیرون است، نه از بیرون به درون. خیلیها فقط منتظر هستند تا همه چیز تغییر کند تا شاید حال و روز آنها نیز تغییر یابد که هرگز این چنین نیست. مقدمه شروع تغییرات مثبت در زندگی، خودشناسی است. خودشناسی را میتوان درک صحیح و دقیق از خود تعریف کرد. یعنی بدانیم که، چه کسی هستیم، نقاط قوت، قابلیتها و تواناییها، شخصیت، احساسات و انگیزههای ما چه هستند. خودشناسی پایهای است که رشد و توسعه فردی و حرفهای افراد روی آن بنا میشود.
رشد فردی، فرایندی است که طی آن شخص خود را میشناسد و بهطور مستمر خود را توسعه میدهد تا به پتانسیل کامل خود برسد. این فرآیند شامل بهبود مهارتها، دانش، خرد، عادات، رفتار و ویژگیهای شخصی هر انسان است. رشد فردی به ما کمک میکند تا به خودمان بیاییم و به این باور برسیم که تا وقتی خودمان را درست نکنیم، هیچ چیز تغییر نخواهد یافت. این فرآیندی مداوم و پیوسته است و باعث میشود انسان از جایگاه روانی، معنوی و مادی که اکنون در آن قرار دارد، بهسمت جایگاه و موقعیتی بهتر حرکت کند.
مراحل کلیدی خودشناسی
برای بازکردن دریچهای رو به خودشناسی، بهعنوان پایهای برای تصمیمگیری درست در زندگی و انتخاب حرفهای مناسب، به درک عمیقی از اهداف، استعدادها، علایق، تیپ و ویژگیهای شخصیتی و ارزشهای خود نیاز است، که در زیر به تشریح این موارد میپردازیم:
۱- تعیین اهداف
هدف وضعیتی است که ما میخواهیم در آینده داشته باشیم. اگر ما نتوانیم وضعیتمان در آینده را تعیین کنیم، محیط پیرامون ما وضعیت ناخواستهای را به ما تحمیل خواهد کرد. برای رسیدن به اهداف و خودشناسی، میتوان موارد زیر را از خود پرسید:
از زندگی خود چه میخواهم؟
چه سبکی از زندگی را برای خودم متصور هستم؟
میخواهم به چه چیزی برسم؟
میخواهم چه سهمی در دنیا داشته باشم؟
میخواهم چه تفاوتی در دنیا ایجاد میکنم؟
بهترین اهداف آنهایی هستند که نوشته شوند و همچنین از قانون اهداف SMART پیروی کنند؛ به عبارت دیگر، اهداف مناسب باید مشخص، قابل اندازهگیری، قابل حصول و دستیافتنی، واقعبینانه و دارای بازه زمانی مشخص، باشند. در فصلهای پیشرو این موارد را بیشتر توضیح خواهیم داد.
۲- شناخت استعدادها
استعدادها، نقاط قوت فرد و مجموعهای از تواناییهای طبیعی و سنجیدهشده عینی هستند که پتانسیل شخص را برای بهدستآوردن مهارتهای لازم جهت انجام شایسته امور نشان میدهند. بهطور کلی، استعدادهای افراد تا حدود ۱۴سالگی تثبیت میشوند و در طول عمر او بهنسبت پایدار میمانند. دستیابی به درک صحیحی از استعدادهای ذاتی خود، درمورد انواع کارها و محیطهای یادگیری یا عملکردی، که به موفقیتهای فردی یا شغلی منجر میشوند، بینش درستی ارائه میدهد.
بنابراین، درک استعدادها و تواناییها میتواند شخص را به خودشناسی برساند و برای اموری آماده سازد که بیشترین پتانسیل موفقیت در آنها را دارد. در این شرایط شخص میبایست حرفه مناسبی که در چارچوب قابلیتها، توانمندیها و علایقش باشد را انتخاب، و با آموزش و کسب تجارب مفید به موفقیت مدنظر خود برسد.
۳- بررسی علایق
شخص میبایست از خود بپرسد که چه چیزهایی را دوست دارد و چه چیزهایی را دوست ندارد؟ با تشخیص آنچه به آن علاقه دارد، میتواند چیزهایی را که برایش انگیزهبخش هستند، شناسایی کند. در درجه اول، علایق برای انتخاب کارهایی از میان ترکیبی از فعالیتهای بالقوه بهکار میروند که بهطور کامل از انجامشان لذت میبرد.
بنابراین، با دنبالکردن علایق خود میتوان حوزههای مورد علاقه و مورد توجه را شناسایی کرد. آگاهی از علایق میتواند ما را بهسمت فرصتهای آموزشی و همچنین مشاغلی سوق دهد که معنای بیشتری برایمان دارند. بالاترین سطح رضایت شغلی زمانی اتفاق میافتد که قادر به انجام کارهای مورد علاقه خود باشیم، بهطوریکه در انجامشان از نقاط قوت خود نیز استفاده کنیم.
۴- آگاهی از تیپ شخصیتی
تیپ شخصیتی به این اشاره دارد که افراد چگونه فکر میکنند، چه احساساتی دارند و چگونه رفتار میکنند؟ شخصیت منحصربهفرد اشخاص از طریق صفات دائمی و الگوهای پاسخِ مشخصِ تفکر، احساس و رفتار آنان بروز مییابد. براساس ویژگیهای ذاتی افراد، ممکن است برخی از مشاغل، حرفهها، محیطهای کاری و فرهنگها، برای آنها مناسبتر از سایرین باشد. نمونههایی از خصوصیات شخصیتی متفاوت افراد عبارتند از: برونگرایی یا درونگرایی، سرسختی، حساس بودن، استقلال، خودکنترلی و آمادگی برای تغییر.
۵- آگاهی از ارزشها
برای پیبردن به ارزشها باید از خود پرسید که «چه چیزهایی برایم مهم هستند؟» در واقع، ارزشها معیارهایی هستند که افراد بهوسیله آنها موضوعات و فعالیتهایی را میسنجند که در زندگی شخصی و کاری برایشان مهمترین هستند. ارزشها بهعنوان قطبنمایی عمل میکنند که هنگام تعیین اولویتها و تصمیمگیری، فرد را روی آنچه برایش مهم است، متمرکز میسازد. درنتیجه، وقتی کارهایی مطابق با ارزشهایشان انجام میدهند و رفتاری متناسب با ارزشهای خود بروز میدهند، زندگی برایشان رضایتبخشتر خواهد بود. نمونههایی از ارزشهای کاری عبارتند از: موفقیت، استقلال، بازشناسی، روابط بین فردی، حمایت مدیران، سیاستهای کسبوکار و شرایط کاری سازمانی.
۶- اعتقاد به منحصربهفرد بودن
نکته مهمی که در خودشناسی باید به آن توجه داشت، این است که هیچ شخص دیگری، مانند شما وجود ندارد. بت میدلر میگوید:
«همیشه آنچه که شما را منحصربهفرد میکند را گرامی بدارید،
زیرا اگر از بین برود واقعاً کسلکننده میشوید.»
هریک از مؤلفههایی که در بالا ذکر شد، شخص را به فردی با جنبههای مختلف و منحصربهفرد تبدیل میکند. بهطور جداگانه نیز هریک از مؤلفههای فردی به اشخاص کمک میکند تا درِ جدیدی را به روی شناخت خود باز کنند. با وجود این، همانطور که هریک از این مؤلفهها جنبه متفاوتی از فرد را نشان میدهند، ترکیبی از استعدادها، علایق، تیپ شخصیتی و ارزشهای فرد، باعث درک جامعی از خود واقعیاش را به وی ارائه میدهند. بنابراین، خودشناسی موجب میشود که شغل، حرفه و محیط کاری متناسب با چیزی که هستیم را شناسایی کنیم و این امکان را برایمان فراهم میسازد تا از استعدادها، مهارتها و علایق خود به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم و حرکت بهسمت موفقیت هموارتر گردد.
شخصی که خودشناسی دارد، چگونه به نظر میرسد
ظرفیتها و ویژگیهای ارتقادهندهای که خودشناسی را در زندگی ایجاد میکنند، بسیار زیاد هستند. در ادامه، چند مورد را ذکر کردهایم:
میتوانیم تغییرات مثبتی را در زندگی ایجاد کنیم، زیرا از نحوه عقب نگه داشتن خودمان آگاه میشویم.
مسئولیت احساسات خود را برعهده میگیریم و در نتیجه، روابط راحتتری خواهیم داشت. با خودشناسی دیگر بهدنبال یافتن پاسخی برای پرسش «چه مشکلی وجود دارد؟» نیستیم و تحقیق و تفکر در رفتار خودمان را شروع میکنیم. سپس اگر بهنظر برسد که مشکل از دیگران باشد، برای رفع آن اقدام میکنیم.
احتمالاً در کار کمتر فرسوده میشویم. اگرچه ممکن است شغل بینقصی نداشته باشیم، با دانش خودشناسی خود حداقل بهدنبال کارهایی میرویم که میتوانیم بهراحتی آنها را انجام دهیم. همچنین، در برابر ناامنیها یا رقابتها ایمن میشویم، میتوانیم بهخوبی با انتقادات کنار بیاییم و اضطراب مضاعفی نخواهیم داشت. انسانی که خودشناسی کمتری دارد، مستعد ناامنی، حسادت و گرفتار شدن در وحشت عمومی است.
خودمدیریتی بهتری در روابط عاشقانه خواهیم داشت. شخصی که خودآگاهی دارد، درگیر جذابیتهای سطحی نمیشود. هنگامی که بهطرز چشمگیری جذب افراد میشویم، واقعبینانهتر عمل میکنیم، زیرا مردم دیگر دارای آن صفات جادویی که فکر میکردیم، نیستند.
دلسوزتر خواهیم بود و نسبت به دیگران همدلی بیشتری به خرج خواهیم داد. هنگامیکه از ندیدن کاستیهای خود دست برداریم، وقتی دیگران مشکلی داشته باشند و با ما درددل کنند، با دلسوزی بیشتری به آنها گوش میدهیم و همدلانهتر عمل میکنیم.
تأثیر خودشناسی بر موفقیت و رسیدن به اهداف
فرض کنید برای انجام کاری به بیرون از منزل رفتهاید و در مسیرتان کلید خود را گم کردهاید. به احتمال زیاد، در این شرایط حسابی نگران میشوید، زیرا نمیدانید چطور میتوانید وارد منزلتان شوید و از خود میپرسید «چطور وارد خانه شوم؟» درنتیجه، هر قدم و مسیری را که طی کردهاید به دنبال پیدا کردن کلیدتان جستوجو میکنید. در صورت پیدا نکردن کلید تصمیم میگیرید با دوستتان تماس بگیرید. با دست بردن بهسمت موبایلتان متوجه میشوید که کلیدها در همانجا و داخل جیبتان هستند. با خود فکر میکنید «خدا را شکر، همان اول باید به اینجا نگاه میکردم.» این در حالی است که برخی اوقات، برای شروع جستوجوی مسیرهای رسیدن به موفقیت، مهمترین نقطه یعنی؛ همان درون خود را نادیده میگیریم.
پس از اینکه فهمیدیم چگونه خودمان را بشناسیم و آگاهانه اطلاعات بیشتری از خود جمعآوری کردیم، میتوانیم تصمیم بگیریم که با آنها چه کار کنیم. به عبارتی، میتوانیم از این اطلاعات استفاده کنیم و مسیرمان را تغییر دهیم یا آنها را نادیده بگیریم و مسیر فعلیمان را در پیش بگیریم. هر تصمیمی که در این مورد اتخاذ کنیم، بدون شک، از اطلاعاتی که در نتیجه حل معمای خودشناسی در مورد خود آموختهایم، ناشی میشود.
با دستیابی به خودشناسی، به شناخت و تصویر واضحتری از مسیر زندگی شخصی و کاری خود میرسیم. علاوهبراین، هنگامیکه آگاهی کافی از شخصیت، تواناییها و قابلیتها، احساسات و انگیزههای خود داشته باشیم، بهراحتی میتوانیم استراتژیهای آگاهانهای را برای رسیدن به موفقیت ایجاد کنیم. در واقع، خودشناسی موجب میشود تا در مسیرِ موفقیتِ سریعتری قرار بگیریم، درحالیکه کمبود اطلاعات در مورد خودمان میتواند باعث تأخیر، حواسپرتی یا خروج از مسیر موفقیت شود. بنابراین، اگر خودمان را بشناسیم، برای موفقیت و رسیدن به اهدافمان شانس بیشتری خواهیم داشت.
رشد فردی
به زبان ساده، رشد فردی به هر فعالیتی که برای بهبود خود، در زمینههایی که به مغز، ذهن، روح و قلب ما مربوط میشود، اشاره دارد. انجام فعالیتهایی مانند مطالعه کردن، گوش دادن به کتابهای صوتی و پادکستها، خاطرهنویسی و گذراندن دورههای توسعه فردی، در رشد و تعالی فرد تأثیرگذار است. انجام فعالیت ورزشی شدید معمولاً بهخودیخود بهعنوان رشد فردی تلقی نمیشود. با اینحال، چنین عملی میتواند به ایجاد استحکام ذهنی و انعطافپذیری در فرد، و ایجاد رشد فردی منجر شود. رشد و توسعه فردی یک فرایند است. فرایندِ نزدیکتر کردن ما به هر چیزی که میخواهیم در زندگی بهدست آوریم. رشد فردی تلاش و کوشش برای رسیدن به جایی که باید باشیم، است، نه منتظر ماندن برای اینکه زندگی؛ دانش، فرصت و موفقیت را بدون هیچ زحمتی به ما بدهد. ماجورا کارتر میگوید:
«اگر قرار است راهحل را پیدا کنید، منتظر کسی نمانید، باید شخصاً درگیر مسئله شوید.»
نظرات
12ستون موفقیت در مسیر تبدیل شدن به یک رهبر بزرگ